شعر زير بر گرفته شده از كتاب در حال چاپ ( دشت بياض نوشته ي مجيد رضا رمضاني دشت بياض ) در وصف احوال ولي دشت بياضي توسط شاعر معاصر دشت بياض محمد علي كفاش سروده شده است .
اين شعر به سبك موشُّح از صنايع بديع شعر كلاسيك سروده شده كه با جمع بندي هر حرف از اول هر مصرع اين جمله ساخته مي شود : (بپاس نكو داشت ولي دشت بياضي )
بياد اديبي از اين سرزمين پيام آوري راستين و امين
اديبي خردمند و دير آشنا سخندان و فرزانه و رهنما
نثار روانش درودي رواست كه خود صاحب درد و درد آشناست
وزين رو سرايم به يادش چنين در اين محفل گرم و جمع وزين
اگر نام او در جهان زنده است شهير و فروزان و تابنده است
تناور درختي ز خاك سفيد وزين بسترناب خوش برجهيد
لسانش روان و كلامش رسا يكي رهنما و دگر رهگشا
در آينه شعر دلداده بود شهيري خردمند و آزاده بود
توانمند در شعر و فن و بيان بيان گشته از نثر و شعرش عيان
يقين ديده اي خوش ز دلدار داشت از الطاف او حسن بسيار داشت
ضميرش ز عشق دل آكنده بود يگانه خداوند را بنده بود